دفعه قبل که اومدیم با آرش قرار بذاریم، به خاطر کمردرد آرش نشد که قرار بذاریم. بعد از چند هفته، حالا آرش عمل کرده اما همچنان مشغول است. کمی بعد از ساعت ۴ عصر به دفتر آرش میرسیم. دفتر مملو از کتاب است. کتابهایی که در کتابخانهها آرام گرفتهاند یا از نبود جا در کنار اتاقها بر روی زمین چیده شدهاند. از طرفی کارتنهای کتابهای چاپ شده هستند که یا از چاپخانه آمدهاند و یا در انتظار ارسال هستند. آرش و منظر در دفتر مشغول کار هستند. آرش با وجود عمل دیسک کمر، باز کار را رها نکرده و برای پیگیری تولید کتابها تلاش میکند. تلاشی که آنچنان که باید و شاید دیده نمیشود. ههمیشه گفتهام که آرش باید در صدر اداره گردشگری کشور بنشیند و ایدههایش را تیمهایی پیگیری و به نتیجه برسانند. حتما که همه ایدههای ممکن است نتیجه مطلوب نداشته باشند، اما از این میان اگر نیمی هم در کشور به بار بنشینند، میتوانند تحولی بزرگ در گردشگری این کشور به شمار آیند. اما افسوس که آرش و بسیاری دیگر در تلاش مدام برای ایران تقلا میکنند.
منظر چای تازه دم میکند و ما هم اتاق را برای مصاحبه آماده میکنیم. اینقدر اتاق پر از کتابه، که خیلی نگران پیچیدن صدا تو اتاق نیستیم. برای بلند کردن قد بلندگوها هم از کتابهای آرش البته با احتیاط خیلی زیاد بهره میگیریم. نشستن طولانی برای آرش خوب نیست، برای همین شرایط ضبط رو بهش میگیم و تاکید می کنیم که هرجا که لازم بود، ضبط رو قطع میکنیم و دوباره ادامه میدیم تا آرش اندکی راه بره. هرچند آرش چنان در ماجرا رفت که با وجودی که من برای کمی استراحت بهش یادآوری کردم، او ادامه داد.
مسعود و منظر را پشت در بسته گذاشتیم و کار شروع شد. مصاحبه با آرش بسیار جذاب بود و برای خود من طوری بود که دلم میخواست یک بار دیگر برای برخی جزییات دیگر هم با او صحبت کنم.
من و محسن و عمو اکبر تو شارمی مجموعه خانه نقلی پس از ضبط
آرش نورآقایی در حیاط خانه رضوانیان
اگر تو حوزه گردشگری کمی هم کنجکاو باشید، اسم آرش نورآقایی را به احتمال زیاد شنیدهاید. آرش از مهندسی کامپیوتر دست کشید و به دنیای گردشگری روی آورد. آن طور که خودش میگوید کارش خواندن، نوشتن و سفر کردن است و راضیاست. آرش راهنمای تور و مدرس دورههای آموزشی راهنمایان گردشگری هست، اما این یکی از فعالیتهایی است که در حوزه گردشگری انجام میدهد. آرش همچنین یکی از موسسین انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران است که بعدها منجر به تاسیس کانون سراسری انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری ایران شد. با عضویت این کانون در فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری WFTGA، ایران موفق شد میزبان هفدهمین کنوانسیون جهانی راهنمایان گردشگری در سال ۲۰۱۷ بشه.
اما این همه داستان نیست، آرش همانطور که خودش هم گفته بسیار اهل مطالعه هست و قلم بسیار روان و پر از احساسی دارد. از همون اول آرش وبلاگ نویسی پرکار بود، تا امروز که به صورت جدی در حوزه نشر فعالیت میکند و مدیر مسئول انتشارات نوسده است. علاوه بر نوشتن حدود ۱۰ کتاب، تا کنون نزدیک به ۳۰ کتاب نیز به پیشنهاد یا با همکاری او ترجمه یا گردآوری شدهاند. از این میان میتوان به مجموعه ده جلدی ایران ۱۰۰۱، راهنمای گردشگری شهرها یا کشورهای مختلف و بسیاری دیگر اشاره کرد. از برجستهترین کتابهایی که با ایده، همت و به سرپرستی آرش و توسط تیمی از نویسندگان و هنرمندان تالیف و به چاپ رسیده، دو کتاب اهل کاشانم و اهل اردکانم است که به صورت ترکیبی از متن، تصویر و واقعیت افزوده، به جنبههای مختلف گردشگری در دو حوزه جغرافیایی کاشان و اردکان میپردازد. جالب آنکه کتاب اهل کاشانم در دوره همهگیری کرونا و در حالی که بسیاری فعالیتها به خصوص حوزه گردشگری در شرایط خوبی به سر نمیبردند به همراه یک بازی محیطی طراحی و تدوین شد. حرف درباره آرش بسیار است اما اگر بخواهیم آرش را معرفی کنیم، هر چه بگوییم ناقص خواهد بود اگر نامی از فصلنامه گیل گمش نیاریم که به طور مستقل به دو زبان فارسی و انگلیسی از سال ۹۵ تهیه و چاپ میشود. تلاشهای آرش و ایدههایی که در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری دارد، تمامی ندارند و هر روز طرحی نو در میافکند. گو اینکه برخی از طرحهایش به خوبی امکان گسترش پیدا نمیکنند. از این جمله میتوان به ایده نوسده اشاره کرد، که گرچه طرحی بسیار خلاقانه برای شروع سده جدید خورشیدی بود، اما آنچنان که باید به آن پرداخته نشد.
سلام، من ترگل هستم و این ششمین قسمت رادیو بومگردی هست که در آبان 1403 ضبط شده. تو رادیو بومگردی به کمک محسن میخوایم از ایده شکلگیری اقامتگاههای بومگردی بگیم. با آدمهایی که این ایده رو پروروندن یا اجراییش کردن، صحبت میکنیم و شما را با حال و هوای پشت صحنه اقامتگاهها آشنا میکنیم. مهمون آرش تو این قسمت پادکست رادیو بومگردی هستیم. با آرش درباره سیر تکاملی و مفهومی اقامتگاههای بومگردی و گردشگری تو ایران صحبت میکنیم.