روایت:

صبح توی جاده برزک به کاشان بودیم که به عمو اکبر زنگ زدم و گفتم تا نیم ساعت دیگه میرسیم نقلی. گفت که تو خونه ‏نقلی منتظرمونه و ‌میتونیم با هم صبحانه دور هم باشیم.

ساعت نزدیک ۱۰ بود که رسیدیم. از ساباط محله پشت مسجد آقا ‏بزرگ وارد خونه نقلی شدیم. از شارمی دور خانه، حیاط و میز صبحانه دیده می‌شد. مهمان‌ها زیر سایه درخت‌هایی که در بهار ‏کاشان حسابی سایه گستر شده‌اند نشسته بودند. عمواکبر از پایین ما را دید و دستی تکان داده و با صدای بلند سلام کرد.

این ‏اخلاق گشاده و مهمان نوازش برایم الگوست. از پله پایین رفتیم و به عمو اکبر و مرضیه ملحق شدیم. از اونجایی که فرصت ‏زیادی نداشتیم بعد از یک چای و احوال‌پرسی مسعود و محسن برای راه انداختن وسایل رفتن تو سرداب. ضبط شروع شد و ‏مسعود که در این فاصله رفت تا کارهایی را در سطح شهر انجام دهد. من و محسن هم ضبط را شروع کردیم. هرچند مسعود ‏یادش رفته بود موبایلش رو تو حالت پرواز بذاره و وسط ضبط، توی سردابی که همیشه موبایل به سختی آنتن میده، زنگ ‏خورد. برای من که این اولین تجربه مصاحبه و اولین تجربه استفاده از میکروفون و ضبط بود، کمی استرس زا شد. اما نگرانی ‏اصلیم این بود که آیا می تونم مسیر صحبت را خوب پیش ببرم یا نه. برای همین چند باری به محسن نگاه‌های پرسشگرانه ‏کردم که البته محسن متوجه نشد. فرض کردم همه چی خوبه و ضبط را بدون وقفه تا انتها پیش بردیم. ‏

من و محسن و عمو اکبر - خونه نقلی

من و محسن و عمو اکبر تو شارمی مجموعه خانه نقلی پس از ضبط

خانه رضوانیان خونه نقلی

حیاط سبز و حوض خانه رضوانیان

مقدمه:

اکبر رضوانیان که همه بهش می‌گن عمو اکبر، با مرضیه همسرش تصمیم میگیرن تا محل زندگیشون رو به یک خونه قدیمی ‏تو محله آب انبار خان، پشت مسجد آقابزرگ کاشان منتقل کنن. این خونه که به اسم خونه نقلی شناخته میشه، یکی از اولین ‏اقامتگاه‌های بومگردی تو ایرانه. با گذر زمان خونه نقلی دیگه اونقدرها هم نقلی نیست، به مرور زمان خونه مجاور به خونه ‏نقلی اضافه شد و خانه رضوانیان نام گرفت. کمی بعدتر خانه دیگری به مجموعه اضافه شد که خانه دوست نام گرفت. مجموعه ‏خونه نقلی، تنها یک محل اقامت نیست، جایی برای داشتن تجربه‌های مختلف تو شهر کاشانه. می تونید توی اتاق های خونه ‏های نقلی و رضوانیان اقامت داشته باشین و توی حیاط با دیگر مهمانان گپ و گفت داشته باشین، توی سرداب خونه نقلی که ‏تبدیل شده به تماشاخونه که میشه توش تئاتر دید، توی خانه دوست کارگاه های صنایع دستی فعال هستن که می تونید ‏تولید صنایع دستی مختلفی رو توش ببینین و گاهی تجربه کنین، خانه دوچرخه و بازی داره که می تونین برای گشت تو شهر ‏ازش دوچرخه امانت بگیرین یا بشینین چای بخورین و بازی کنین. اگر هم خواستین تو هوای باز با دوستاتون گپ بزنین، یک ‏کافه روی پشت بوم هست.‏

رادیو بومگردی - اکبر رضوانیان